«82» فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ
پس كسانى كه بعد از اين (پيمان محكم،) روى برگردانند، آنان همان فاسقانند.
نکته ها
تفاوت مكتب انبيا، مانند تفاوت برنامهى دو استاد يا دو استاندار است كه در اصول مسائل علمى و سياسى، داراى جهت واحدى هستند، ولى در مسائل جزئى، به جهت تفاوتهاى فردى دانش آموزان يا شرايط منطقهاى، برنامههاى گوناگون ارائه مىدهند. «1»
حضرت على عليه السلام فرمود: «خداوند از انبياى پيشين پيمان گرفت كه مردم را به بعثت پيامبر اسلام و صفات او خبر و بشارت دهند و به آنان فرمان تصديق آن حضرت را بدهند». «2»
امام صادق عليه السلام فرمود: «مراد از «جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ» پيامبر اسلام است». «3»
آنچه مهم ات داشتن روحيه اطاعت و تسليم فرمان خدا بودن است، گرچه ميدانى براى عمل نباشد. مثلًا شهيد شدن يك مسأله است و آمادگى براى شهادت مسألهاى ديگر.
«1». تفسير مراغى.
«2». تفسير مجمعالبيان.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 1 - صفحه 551
چنانكه خداوند نمىخواهد خون اسماعيل ريخته شود، ولى مىخواهد ابراهيم آمادگى كامل براى قربانى كردن فرزند داشته باشد. يا ممكن است ما زمان ظهور حضرت مهدى عليه السلام را درك نكنيم، ولى انتظار ظهور، و عشق و علاقه و انس و آمادگى براى حضورش، مسألهاى است كه در دهها آيه و روايت سفارش شده است.
بنابراين پيامبران گرچه عصر پيامبر اسلام را درك نكردهاند، ولى آنان مطيع و تسليم فرمان خدا بوده و در آرزوى رسالت و يارى او بودند. «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
پیام ها
1- در مديريّت الهى، لازمهى سپردن مسئوليّتها، تعهد و پيمان گرفتن است.
«أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ»
2- هر جا كار سخت است، پيمان گرفتن لازم است. دست برداشتن از آئين و سنّت موجود، و ايمان و حمايت از شخص نوظهور، ساده نيست. لذا خداوند تعهد شديد مىگيرد. «أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ ...»
3- آمدن پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله قطعى است، لذا از همهى انبيا پيمان گرفته شده، نه بعضى از آنها. «مِيثاقَ النَّبِيِّينَ ... جاءَكُمْ رَسُولٌ»
4- جريان نبوّت، مايهى وحدت است، نه اسباب تفرقه و انشعاب. «رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ»
5- انبيا داراى هدفى مشترك هستند. لذا پيامبران قبلى، آمدن انبياى بعدى را بشارت مىدادند ونسبت به آنان پيمانِ ايمان ونصرت دارند، وپيامبران بعدى، انبياى قبل را تصديق مىكردند. «مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ»
6- قديمىها، جديدىها را تحويل بگيرند، آنها را به مردم معرّفى كنند و زمينهى رشد بعدىها را فراهم آورند. «لَتُؤْمِنُنَّ ... لَتَنْصُرُنَّهُ»
7- ايمان به تنهايى كفايت نمىكند، بلكه يارى و حمايت نيز لازم است. «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
8- در ميان انبيا، سلسله مراتب است و خاتمالنّبيّين اشرف آنهاست، زيرا همهى
جلد 1 - صفحه 552
انبيا بايد مؤمن به او و حامى او باشند. «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
9- وقتى انبياى پيشين موظّف به ايمان وحمايت از پيامبر اسلام هستند، پس پيروان آنها نيز بايد به او ايمان آورده و از او اطاعت كنند. «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
10- حمايتى ارزشمند است كه از ايمان سرچشمه گرفته باشد. «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
11- مهم، داشتن روح تسليم و پذيرفتن حقّ است، چه بسا شرايط لازم براى عمل به وجود نيايد. انبياى قبل، زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را درك نكردند، ولى اين روحيه را داشتند. «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
12- پيمانشكن فاسق است. «فَمَنْ تَوَلَّى ... هُمُ الْفاسِقُونَ»